کیانمهرکیانمهر، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره

ثبت خاطرات

کیانمهر ختنه میشود

1392/1/18 23:54
نویسنده : مامان منیره
1,013 بازدید
اشتراک گذاری

مامانی (مامان من) هدیه عیدیت رو برد شما ور ختنه کرد هورااااااااپسرم اقاشددر بعد از ظهر شنبه1391/12/26 در درمانگاه حجتی ساعت4ختنه شدی اولین نفری بودی که ختنه کردنت من پشت دراتاق بودم ونگران شما بودم که زیاد دردت نیاد عزیزم وقتی مامانی بردت داخل اتاق بعداز3دقیقه صدای گریت اومد و بعداز5دقیقه منوصدازدن رفتم داخل اتاق دیدم پسرم رو اقا کردن وایییییییییییییییییی سنبل طلای پسرمو بریده بودن خوشکل بود خشکل تر شدداشتی بهم نگاه میکردی و می خندیدینیشخندهمونجا بهت قطره دادم تا دردت کمتربشه خداروشکر گریه نکردی و اروم بودی و خوابیدی تا بعدازظهرکه باباجون با یه جعبه شیرینی اومد خونه مامانیو با مامانی و خاله ها و باباجون نشستیم شیرینی خوردن وتا فردا شب اونجا بودیم و شب اومدیم خونه دست مامانی درد نکنه خیلی زحمت من و شما رو میشکه

7روز بعد هم حقه ختنت افتاد 

از این قرار که داشتم عوضت میکردم .پوشکتو برداشتم که بندازم سطل اشغال یهو دیدم صدا ی جیغت بلند شد تا اومدم دیدم واییییییییییییییییییی حلقه به پایین سنبل طلات اویزون شده سریع پوشکت کردم بعد زنگ زدم به خاله ها و مامانی گفتن چرب کن خودش می افته منم برات چرب کردم ولی همش دلهره داشتم که دردت نیاد تا اینکه دوباره خواستم عوضت کنم دیدم افتاده خیلیییییییییی خوشحال شدم بابایی هم همینطور نیگاه میکرد ذوق میزد میگفت ببین سنبل طلای پسرمو چقدر خوشکل شده؟واقعاااااااااااااااکه

عکس ها ادامه مطلب

بعداز افتادن حقه 

 

 

 

 

حلقه سنبل طلا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ثبت خاطرات می باشد