کیانمهرکیانمهر، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 5 روز سن داره

ثبت خاطرات

دیدار کیانمهرو دوست جونش فاطمه خانوم

1392/5/3 20:50
نویسنده : مامان منیره
588 بازدید
اشتراک گذاری

امروز یکی از بهترین روزای من بود اخه دوست عزیزم مرضیه جون به همراه همسرش و دختر گلش اومدن خونمون و مارو خوشحال کردن وای که چه روز خوبی بود .

وقتی فاطمه جون اومد خونمون شما خواب خواببودی منم گفتم حیفه دوست جونت بیاد دیدنت ولی تو خواب باشی خلاصه که بیدارت کردم و اوردمت تا باهم بازی کنید اما شما خیلی سرحال نبودی خیلی بی حال بودی حق میدم مریض بودی و بی حال .

وقتی گذاشتمت کنار فاطمه همچنان قشنگ به هم نگاه میکردین و لبخنلبخندد میزدین که انگار داشتین احوال پرسی به سبک خودتون میکردین خلاصه که خیلی دوتاییتون اروم و خوب بودین خداروشکر 

منم با مرضیه جون کلی حرف داشتیم که به هم زدیم بابا جون و سعید اقا هم خیلی زود باهم دوست شدن  فقط حیف که زیاد نموندن خونمون ولی خیلی خوش گذشت .

دست خاله مرضیه عزیز درد نکنه زحمت کشیدن و برامون یک کیک خو.شکل و لباس خوشکل برا شما اوردن از اینجا دوباره ازشون تشکر میکنیم .

خاله جون اینم از طرف کیانمهر به شماو فاطمه

وای که چقدر این فاطمه خوشکل بود خدا حفظش کنه من که عاشقش شدم. 

فکر میکنم دراینده خیلی دوستای خوبی باشن با هم دیگه انشالله.

فاطمه و کیانمهر 2دوست خوب

 

 

اینم کیانمهر بی حال ما

اینم هدیه های خاله مرضیه جون دستشون درد نکنه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

مرمری مامان
3 مرداد 92 21:57
ای جان
منیر جونم بابت این روز خوووووووب ممنون


عزیزم من از تو ممنونم که اومدی عشقم
سولماز
6 مرداد 92 0:25
واییییییی چه بامزه--جه بهم میان کوپولوهاااااااااا

ماشالله


مرسی سولی جونننننننن
mami mahnaz
6 مرداد 92 14:48
چه کارقشنگی کردید همدیگرودیدید،خوش بحالتون معلومه که کلی کیف کردید،خوش باشید عزیزانم،خونه ی ماهم بیایید دوست جونا،عکساهم همه قشنگ بود کلی ذوق کردم بوسسسسسسسسس


مرسی عزیزم چشم بی زحمت نیزاریم شما هم اومدین مشهد تشریف بیارین جاتون خیلی خالی بود خیلی خوش گذشت
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ثبت خاطرات می باشد