پسر جوجه خور من
جمعه ظهر خاله ها مهمونه ما بودن بعد از اون ما رفتیم خونه مامانی خاله ها و مادر جون هم اومدن و رفتیم بالا پشت بام خونه مامی و جوجه درست کردیمو قلیون کشیدیم و دور هم خوش گذروندیم.
وقتی داشتیم شام می خوردیم یکهو پریدی استخون جوجه رو برداشتی کردی دهنت
همه اونجا ذوق زدن و قربون صدقت می رفتن
ای پسر شکمووووووووووو
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی